گذری بر منش خلبان عباس بابایی..
عجب اسم قشنگی
نام عباس را که میشنوی بی اختیار یاد قمر منیربنی هاشم می افتی. یاد عباس ابن علی (علیه السلام) بعد اوصاف مولا را به یاد می آوری... رشید، فداکار، ولایتی و اوصاف بی شمار دیگرش. حالا اگر برات اسم عباس بابایی را بیاورند و توازش شناخت داشته باشی، در دلت یک دستمریزاد جانانه میگویی به پدر آن بزرگ مرد که عجب اسمی گذاشتی روی پسرت.
چه قدربه جا و چه قدربهش می آید... دمت گرم حاج اسماعیل، روحت شاد.
پربضاعت
شعبان، ناظم مدرسه بود. شاکی آمده بود پیش خواهر که این دیگر چه وضعی است؟
مگر شما ندار هستید؟!
دست برادر را گرفت وبرد داخل اتاق. کمد را باز کرد و گفت:
-ببین برایش همه چیز خریده ایم.
وقتی ازش می پرسم چرا لباس خوب نمیپوشی؟ میگوید:
تو مدرسه بعضی دانش آموزها هستند که وضع مالیشان خوب نیست."
». نمیخوام دلشان را با پوشیدن این ها آب کنم به خاطر کفش های کفنم اول
باسهای کهنه اش، اسمش را توی مدرسه جزء دانش آموزهای بی بضاعت رد کرده
بودند.
- ۹۴/۰۷/۰۱